عمومي



به نام خدا


داستاني درباره جامع السعاده و انحرافات شيعيان غالي

اگر يک مکتب يا مسلک اخلاقي :
شما را مغرور کرد و
به اين نتيجه رسيدي که از همه همنوع هايت برتري
فقط راه تو بهترين است
فقط تو به بهشت مي روي و ديگران به جهنم
فقط پندار و گفتار و رفتار تو درست است و بقيه نادرست
فقط ايده ها و انديشه هاي تو بهترين است و
هميشه حق با توست.

يقيناً ، حداقل در يکي از موارد زير اشکال و ايراد وجود دارد :

يا اصل آن مکتب و مسلک اخلاقي مشکل دارد
يا به اصل آن مکتب دسترسي نداريد و ورژن تحريف شده اش در دسترس شماست
يا شيوه تعليماتش اشکال دارد
يا تعليم دهندگانش مشکل دارند
يا شما به درستي تعليم نگرفته ايد

پس از اينکه کتاب جامع السعاده ملا مهدي نراقي پدر بزرگوار ملا احمد نراقي (صاحب معراج السعاده که ترجمه فارسي همان کتاب جامع السعاده با اضافات مي باشد) منتشر شد و به دست سيد محمد مهدي طباطبايي بروجردي معروف به علامه بحرالعلوم رسيد ، ملا مهدي نراقي دوبار به محضر علامه رفتند ، هر دوبار مورد بي اعتنايي وي قرار گرفت.


هر چه شاگردان اشاره کردند که ايشان ملا مهدي نراقي است، او توجهي نکرد.
ملا مهدي نراقي براي بار سوم قبل از پايان سفرش و ترک عراق قصد مراجعت به حضور علامه کرد. به علامه خبر دادند که نراقي قصد زيارت شما را قبل از ترک عراق دارد.
علامه رفت بيرون خانه و منتظر آمدن نراقي شد، او را در آغوش گرفت و بوسيد و با عزت و احترام به خانه آورد.
علت رفتار دوگانه علامه را از او پرسيدند، فرمود :

جاي کتاب جامع السعاده در شيعه خالي بود . وقتي کتاب را ديدم بسيار خوشحال شدم ولي خواستم بدانم نراقي که اين کتاب بسيار ارزنده اخلاقي را نوشته آيا خودش متصف به اوصاف نيکويي که در اين کتاب شمرده هست يا نه ؟
خواستم بدانم آيا با نوشتن اين کتاب اخلاقي ، مغرور شده يا متواضع.

بسياري از ما شيعيان حتي لاي اين دو کتاب را باز نکرده ايم ولي عجيب است که از عنوان شيعه بودن چنان دچار کبر و غرور مي شويم که پيروان ساير اديان و مکاتب و مسلک هاي اخلاقي را منحرف و جمهني تلقي مي کنيم و خودمان را هدايت يافته و بهشتي تصور مي کنيم.

نراقي ها از ميان هزاران روايت راست و دروغ ، با زحمت فراوان تلاش کرده اند يک مجموعه پندهاي اخلاقي جمع آوري کنند تا بلکه بتوانند بر اخلاق و اعتقادات انحرافي شيعيان تاثير بگذارند و تا جائيکه ممکن است اشکال زدايي کنند و آنها را با سيره اخلاقي بزرگان دين آشنا سازند.

متاسفانه تعليمات اخلاقي نراقي ها و صدها عالم بزرگ ديني در طول تاريخ شيعه نتوانسته بر شيوه تعليمات غلات شيعه غالب شود.
آنقدر که برخي مبلغان ديني و مداحان در انحراف اعتقادات شيعيان تاثير گذاشته اند آن بزرگان در تصحيح اعتقادات شان تاثير نگذاشته اند. اين اشکال بر مي گردد به دين معيشتي. از آنجاييکه معيشت بسياري از مبلغان و مداحان شيعي از راه دين فروشي است لذا دين معيشتي اجازه نمي دهد اعتقادات شيعي تصحيح شود.

يکي از کفر آميزترين اعتقاداتي که شيعيان دارند اين است که مقام ائمه را تا مقام خدا و در رديف او و يا بعضاً به جاي او در تدبير عالم نشانده اند در حالي که قرآن در آيات متعددي به پيامبر گرامي اسلام فرموده به مردم بگو که من بشري بيش نيستم و فقط به من وحي مي شود.

 مخلص کلام :
اتَّخَذُوا أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَابًا مِّن دُونِ اللَّهِ وَالْمَسِيحَ ابْنَ مَرْيَمَ وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا إِلَ?هًا وَاحِدًا لَّا إِلَ?هَ إِلَّا هُوَ سُبْحَانَهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ . (توبه 31)
اينان دانشمندان و راهبان خود و مسيح پسر مريم را به جاي خدا به الوهيت گرفتند با آنكه مامور نبودند جز اينكه خدايي يگانه را بپرستند كه هيچ معبودي جز او نيست منزه است او از آنچه [با وي] شريك مي گردانند (توبه 31)


به نام خدا


داستاني درباره جامع السعاده ملا مهدي نراقي



اگر يک مکتب يا مسلک اخلاقي :
شما را مغرور کرد و
به اين نتيجه رسيدي که از همه همنوع هايت برتري
فقط راه تو بهترين است
فقط تو به بهشت مي روي و ديگران به جهنم
فقط پندار و گفتار و رفتار تو درست است و بقيه نادرست
فقط ايده ها و انديشه هاي تو بهترين است و
هميشه حق با توست.

يقيناً ، حداقل در يکي از موارد زير اشکال و ايراد وجود دارد :

يا اصل آن مکتب و مسلک اخلاقي مشکل دارد
يا به اصل آن مکتب دسترسي نداريد و ورژن تحريف شده اش در دسترس شماست
يا شيوه تعليماتش اشکال دارد
يا تعليم دهندگانش مشکل دارند
يا شما به درستي تعليم نگرفته ايد

پس از اينکه کتاب جامع السعاده ملا مهدي نراقي پدر بزرگوار ملا احمد نراقي (صاحب معراج السعاده که ترجمه فارسي همان کتاب جامع السعاده با اضافات مي باشد) منتشر شد و به دست سيد محمد مهدي طباطبايي بروجردي معروف به علامه بحرالعلوم رسيد ، ملا مهدي نراقي دوبار به محضر علامه رفتند ، هر دوبار مورد بي اعتنايي وي قرار گرفت.


هر چه شاگردان اشاره کردند که ايشان ملا مهدي نراقي است، او توجهي نکرد.
ملا مهدي نراقي براي بار سوم قبل از پايان سفرش و ترک عراق قصد مراجعت به حضور علامه کرد. به علامه خبر دادند که نراقي قصد زيارت شما را قبل از ترک عراق دارد.
علامه رفت بيرون خانه و منتظر آمدن نراقي شد، او را در آغوش گرفت و بوسيد و با عزت و احترام به خانه آورد.
علت رفتار دوگانه علامه را از او پرسيدند، فرمود :

جاي کتاب جامع السعاده در شيعه خالي بود . وقتي کتاب را ديدم بسيار خوشحال شدم ولي خواستم بدانم نراقي که اين کتاب بسيار ارزنده اخلاقي را نوشته آيا خودش متصف به اوصاف نيکويي که در اين کتاب شمرده هست يا نه ؟
خواستم بدانم آيا با نوشتن اين کتاب اخلاقي ، مغرور شده يا متواضع.

بسياري از ما شيعيان حتي لاي اين دو کتاب را باز نکرده ايم ولي عجيب است که از عنوان شيعه بودن چنان دچار کبر و غرور مي شويم که پيروان ساير اديان و مکاتب و مسلک هاي اخلاقي را منحرف و جمهني تلقي مي کنيم و خودمان را هدايت يافته و بهشتي تصور مي کنيم.

نراقي ها از ميان هزاران روايت راست و دروغ ، با زحمت فراوان تلاش کرده اند يک مجموعه پندهاي اخلاقي جمع آوري کنند تا بلکه بتوانند بر اخلاق و اعتقادات انحرافي شيعيان تاثير بگذارند و تا جائيکه ممکن است اشکال زدايي کنند و آنها را با سيره اخلاقي بزرگان دين آشنا سازند.

متاسفانه تعليمات اخلاقي نراقي ها و صدها عالم بزرگ ديني در طول تاريخ شيعه نتوانسته بر شيوه تعليمات غلات شيعه غالب شود.
آنقدر که برخي مبلغان ديني و مداحان در انحراف اعتقادات شيعيان تاثير گذاشته اند آن بزرگان در تصحيح اعتقادات شان تاثير نگذاشته اند. اين اشکال بر مي گردد به دين معيشتي. از آنجاييکه معيشت بسياري از مبلغان و مداحان شيعي از راه دين فروشي است لذا دين معيشتي اجازه نمي دهد اعتقادات شيعي تصحيح شود.

يکي از کفر آميزترين اعتقاداتي که شيعيان دارند اين است که مقام ائمه را تا مقام خدا و در رديف او و يا بعضاً به جاي او در تدبير عالم نشانده اند در حالي که قرآن در آيات متعددي به پيامبر گرامي اسلام فرموده به مردم بگو که من بشري بيش نيستم و فقط به من وحي مي شود.

 مخلص کلام :
اتَّخَذُوا أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَابًا مِّن دُونِ اللَّهِ وَالْمَسِيحَ ابْنَ مَرْيَمَ وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا إِلَ?هًا وَاحِدًا لَّا إِلَ?هَ إِلَّا هُوَ سُبْحَانَهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ . (توبه 31)
اينان دانشمندان و راهبان خود و مسيح پسر مريم را به جاي خدا به الوهيت گرفتند با آنكه مامور نبودند جز اينكه خدايي يگانه را بپرستند كه هيچ معبودي جز او نيست منزه است او از آنچه [با وي] شريك مي گردانند (توبه 31)


آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

همکلاسِ عشق دانلود فایل مطالب اینترنتی اقتدار پایدار گروه متفکران آینده هنر کلاله rasamhonarn شورای دانش آموزی مدرسه ی ما وبنوشت اجناس فوق العاده